.:[شه بـی سر]:.

پیچیده شمیمت همه جاای شه بی سرچون شیشه ی عطری که سرش گم شده بـاشد

.:[شه بـی سر]:.

پیچیده شمیمت همه جاای شه بی سرچون شیشه ی عطری که سرش گم شده بـاشد

.:[شه بـی سر]:.

آن کشــتـه کــه بــردنـد بـه یغــما کفنـش را

تیــر از پــی تیـــر آمــد و پوشــاــند تــنش را

خـون از مــژه میــریخــت به تشییــع غریبش

آن نیـــزه کــه میبــرد ســــر بــی بــدنش را

پیـــراهنـــی از نیــزه و شمــشیر بـه تن کرد

بــا خــــار عــوض کـــرد گــــل پیـــرهنـش را

زیبــا تــر از ایـن چیـــست کــه پروانه بسوزد

شــمعی بـه طـــواف آمــده پـرپــر زدنــش را

آغــوش گــشــایـــد بـــه تــســـلای عـزیــزان

یــا خـــاک کنـــد یـوســف دور از وطـــنــش را

خورشــیــد فــروزان شــده در تـیـرگـی شـام

تــا بــاز به دنــیــا بـرســـانـــد ســخــنــــش را

...[فاضل نظری]...

آخرین مطالب

عوامل مؤثر در نهضت حسینی

شنبه, ۱ فروردين ۱۳۹۴، ۰۶:۱۲ ب.ظ


در نهضت حسینی عوامل متعددی دخالت داشته و همین امر سبب شده که از نظر تفسیری و پی بردن به ماهیت آن بسیار پیچیده باشد. عوامل مؤثر در نهضت حسینی را می توان این چند عامل دانست:


الف بیعت خواستن یزید از امام حسین علیه السلام و امتناع ایشان از بیعت.


بیعت با یزید که مظهر هر فسادی بود دو مفسده داشت:


1 تثبیت خلافت موروثی در خاندان اموی؛ یعنی خلافت فرد مطرح نبود، بلکه خلافت موروثی مطرح بود؛ زیرا معاویه بر این بود که یزید خلیفه شود.


2 شخصیت خاص یزید که آن زمان را از هر زمان دیگر متمایز می کرد. و آن اینکه او نه تنها فاجر و فاسق بود، بلکه برخلاف خلفای اموی شئون و مصالح اسلامی را در ظاهر هم رعایت نمی کرد؛ مثلاً علنا شراب می خورد و... که امام حسین علیه السلام می فرماید در صورت بیعت: «و علی الاسلام السّلام اذ قد بلیت الامة براعٍ مثل یزید». بیعت نکردن یعنی در مقابل این حکومت تعهدی ندارم و بیعت نکردن امام خطری برای حکومت بود. وظیفه امام در اینجا بیعت نکردن است و تسلیم تهدید نشدن، و لو کشته شود، ولی نه بگوید. یزید در نامه خصوصی می نویسد: «خذا الحسین بالبیعة اَخْذا شدیدا»، ولی امام حسین علیه السلام می فرماید: «لا واللّه لا اعطیکم بیدی اعطاء الذلیل و لا افرّ فرار العبید».



منبع:سایت/mortezamotahari.com

ب دعوت مردم کوفه


این، عامل اصلی نبوده و حداکثر تأثیر آن این بوده که امام را از مکه بیرون بکشاند و ایشان به طرف کوفه بیایند؛ زیرا نامه های مردم کوفه به مدینه نیامد، بلکه در مکه به دست حضرت رسید و امام نهضتش را از مدینه شروع کرده بود؛ یعنی وقتی نامه ها به ایشان رسید که امام تصمیم خود را بر امتناع از بیعت گرفته بود و همین تصمیم، خطری بزرگ برای او به وجود آورده بود. بنابراین دعوت مردم کوفه عامل اصلی در این نهضت نبود، بلکه عامل فرعی بود.


جامر به معروف و نهی از منکر


این نَصّ فرمایش خود امام علیه السلام است که هنگام خروج از مدینه به محمد بن حنفیه این وصیتنامه را نوشتند:


«هذا ما اوصی به الحسین بن علی اخاه محمدا المعروف بابن الحنفیة،.. انّی لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما، انّما خرجت لطلب الاصلاح فی اُمّة جدی، ارید ان آمُرَ بالمعروف و اَنهی عن المنکر و اسیر بسیرة جدّی و ابی علیّ بن ابی طالب علیه السلام »(30).


در اینجا دیگر مسئله بیعت و دعوت اهل کوفه وجود ندارد؛ یعنی اگر از من بیعت هم نخواهند، ساکت نخواهم نشست. بنابراین، این عامل را امام حسین علیه السلام یک اصل مستقل و یک عامل اساسی ذکر کرده است.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۱/۰۱
لبیک یاحسین ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.