السلام علی الحسین
وعلی علی ابن الحسین
وعلی اولادالحسین
وعلی اصحاب الحسین
السلام علی الحسین
وعلی علی ابن الحسین
وعلی اولادالحسین
وعلی اصحاب الحسین
از تماس تازیانه هر تنی آزرده بود
صحنه را عباس اگر می دید بیشک مُرده بود
تا غروب روز عاشورا خدا خود شاهد است
عمهی سادات را کوچک کسی نشمرده بود
از همان ساعت که سقا رفت سوی علقمه
حال زینب مثل زنهای «برادرمرده» بود
خواست در آغوش خود گیرد حسینش را نشد
بسکه تیر و نیزه بر نعش برادر خورده بود
فکر میکردند نفرین کرده در حالی که او
دست هایش را برای شکر بالا برده بود
حال فهمیدم چرا زنده ام
قلبم
برای حسین (ع)است که میزند...
کل سال شور محرم دارم
ناگهان بازوی آب آور تو میریزد
مژه های تو خودش لشکری از طوفان است
تیر را چون بکشم لشکرتو میریزد
یاعباس
وقت نزول این بدن نامرتبت
مانند آب ریخت دلم پیکرت که ریخت
اما هنوز دست تورا بوسه میزنم
این آب ها که ریخت
فدای سرت که ریخت ...
آیت الله وحید خراسانی:
تا روز عاشورا که نزدیک است روزی صد مرتبه سوره ی تو حید بخوانید
وبه حضرت سیدالشهدا (ع) هدیه کنید انشاالله فیوضاتی نصیبتان میشود
شرطش هم این است که مردم را دعوت به این عمل کنید
ای که میبخشی تو باانگشتری انگشت خویش
دست خالی رد نکن مارا زکویت یاحسین
یاحسین
همه دیدند که روی بدن تو هر تیغ
باچه زوری بغل تیردگرجامیشد
یک سال را بخاطر یک ماه گذرانده ایم ..
دنیای ما بدون محرم نمیشود...
چند روز دیگر تا عشق باقیست؟
این روزها تقویم همدم دل تنگی هایم شده است ...!
دل تنگم برای روزهای تیره ی غم
برای دسته های عزاداراشک ریز
برای چای شفا بخش روضه ی ارباب
برای نوحه های جان سوزدل نواز
چقدر دلم تنگ لباس سیاهم شده است ...!
گوش هایم چقدر برای نوای زنجیروطبل وسنج بی تابند...!
چند روز تا عشق مانده است؟
ارباب صدای قدمت می آید...
بوی پیراهن خونین کسی می آید
این خبر را برسانید به کنعانی ها
شکرِ خدا تاب و تبم شد حسین ... شکرِ خدا مشقِ شبم شد حسین
نام حسین ذکر لب فاطمه است...شکرِ خدا ذکر لبم شد حسین
منای صبا
ره رفتن به کوی دوست ندانمتو میروی بسلامت
سلام ما برسان...
السلام علیک ای شه مظلوم کربلا
Hi killed innocent Karbala
Hussain
یاد تو که هست کودکیهام...زنجیر زدم به دسته هایت
با گریه تنم نمود مادر...پیراهن مشکی عزایت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از آن خوشم که شوم نوکر سرای حسین
منم غلام کسی که بود گدای حسین
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دختری رفت طواف پدردلسوزش
گرد آن نیزه ی مغرور که می بردسرش
آشوب دلش طاقت دیـدار ندارد
سنگی که خورَدبرسراوشرم ندارد
+قسمتی از سروده صاحب وب+
حسین
بیشتر ازآب تشنه لیبک بود...
اما افسوس که به جای افکارش..زخم های تنش را نشانمان دادند..
وبزرگترین درد اورا بی آبی معرفی کردند..
دکتر علی شریعتی
راست گفته اند عالم از چهار عنصر تشکیل شده :
آب ، آتش ، خاک ، هوا …
آبی که از تو دریغ کردند
آتشی که در خیمه گاهت افتاد
خاکی که شد سجده گاه و طبیب دردها
و هوایی که عمری ست افتاده در دل ها
ترکیب این چهار عنصر می شود کربلا
دستگیری ز گدا گردن هر ارباب است
کار ما دست تو آقاست اباعبدالله
هر کسی داد سلامی به تو و اشکش ریخت
او نظر کردهی زهراست اباعبدالله
پس از آنکه مردم کوفه نامهها و سفیران زیادی به سوی امام حسین علیه السلام فرستادند، امام هانی بن هانی و سعید بن عبدالله را که از آخرین فرستادگان مردم کوفه بودند، همراه با پاسخ نامهای به این مضمون به سوی کوفه فرستاد:
« بسم الله الرحمن الرحیم. این نامه ای است از حسین بن علی به مؤمنان و مسلمانان.
هانی و سعید، آخرین فرستادگان شما، نامههای شما را به من رساندند و من همه آنچه را گفتند شنیدم و دریافتم. سخن بیشتر شما این بود که "امام و پیشوایی نداریم، پس به سوی ما بیا، شاید خداوند به وسیله تو ما را بر حق و هدایت گرد آورد." من اکنون برادر و پسر عمو و شخص مورد اطمینانم در میان خاندانم، مسلم بن عقیل، را به سوی شما میفرستم. اگر مسلم برای من نوشت که رأی شما و خردمندان و دانایانتان همانند سخن فرستادگان شماست و آنچه من در نامههایتان خواندم، ان شاءالله به زودی به نزد شما خواهم آمد.
به جان خودم سوگند، امام و پیشوا کسی نیست جز آن که در میان مردم به کتاب خدا حکم کند و به دادگستری و عدالت به پاخیزد و به دین حق دینداری کند و تقوای خدا را پیشه کند. والسلام.»
منبع:سایتdaneshnameh.roshd.ir
شجاعت اصحاب اباعبدالله واعمال حاکی از عقب نشینی لشکر عمرسعد
کارهایی سپاه عمرسعد در کربلا کردند که می نمایاند واقعا دربرابر این عده ی قلیل عاجز ماندند.ازآن جمله:
1.سرباز زدن از جنگ تن به تن ودست به تیر اندازی زدن
2.حمله کردن از پشت خیمه هابرای اینکه خیمه هارا بسوزانند ویااز پشت خنجربزنند.
3.دستور عمر سعد درمقاتله باشخص سیدالشهداکه گفت:"هذُاابنُ قَتّالِ العَرَب" ودستوراو که مانع صحبت کردن حسین علیه السلام بشوند.
منبع:کتاب حماسه حسینی ،ج(2)،اثر:استاد متفکر شهیدمطهری
عذاب را از این قبرستان بردارید
علامه نوری نوشته: مردی صالح بود که همیشه در اندیشه آخرت شبها در مقبره بیرون شهر معروف به «مزار» که جمعی از صلحا در آن دفن شده بودند، به سر می برد. او همسایه ای داشت که دوران خردسالی را با هم گذرانده بودند و در بزرگی گمرکچی شده بود، پس از مرگ، او را در آن گورستان که نزدیک منزل آن مرد صالح بود به خاک سپردند.
بیش از یک ماه از مرگ گمرکچی نگذشته بود که مرد صالح او را در خواب می بیند که او حال خوشی دارد و از نعمتهای الهی بر خوردار است! به او می گوید: من از آغاز و انجام و درون و بیرون تو باخبرم، تو کسی نبودی که درونت خوب باشد و کار زشتت حمل بر صحت شود،...کارت عذاب آور بود و بس، پس از کجا به این مقام رسیدی؟
خطبه امام حسین علیه السلام در روز عاشورا:
نه به خدا،نه دست خواری به شما خواهم دادونه مانند بندگان فرار خواهم کرد.
ای بندگان خدا من به پرودگار خود وپروردگار شماپناه می برم از اینکه به من آزاری برسانید.(دخان آیه 20)
به پرودگار خود وپروردگار شما پناه می برم از هر سرکش که به روز جزا ایمان نیاورد.
منبع:ارشاد مفید،،ج2،ص100-102
ائمه علیهم السلام هر کدام شعار و جمله ای را بر نگین انگشتر خود حک می کردند و نشان دهنده روح و فکر خاص آن امام بود . نقش نگین انگشتر سیدالشهداء (ع) عبارت بود از « اِن اللهَ بالِغُ اَمْرِهِ » و به نقلی دو انگشتر داشت . برنگین یکی « لاإ لهَ إ لا الله ، عُدةٌ لِلِقأ الله » و بر دیگری « ان اللهَ بالِغُ اَمْرِهِ » بود . (1366) هر دو تعبیر ، گویای روح شهادت طلب آن حضرت و مقام رضا و تسلیم او به دیدار خدا و پروردگار است . روایت است که در دست امام صادق (ع) انگشتر جدش حسین بن علی علیهما السلام بود و برنگین آن نوشته بود : « لا اِلهَ إ لا الله عُدةٌ لِلِقأ الله » (1367) و این نیز که توحید ، سرمایه لقای الهی است ، نشان دهنده روح خداجویی و شهادت طلبی اوست .
منبع:1366- سفینة البحار ، ج 1 ، ص 377 .1367 - امالی صدوق ، ص 124
حسیـن جــــان
صبــر مـن مانـنـد صبــر حضرت ایوب نیست
کربلا می خـواهم آقـــا! التماست می کنــم...
حسیـــــــن جان
یک ذره عقل هم که خدا لطف کرده بود
کردیم نذر عشق تو تا عاشقت شدیم
یــاحســـــین
چاره ی دیگری نبود...
باید تو در خون خودت دست و پا می زدی
تا ما در نادانی هایمان دست و پا نزنیم...
مردی نزد امام حسین علیه السلام آمد و گفت :
"من مردی گناهکارم و از معصیت پرهیز نمی کنم ، مرا پند و اندرز بده "
امام فرمودند: پنج کار انجام بده و هر چه می خواهی گناه کن .
اول : روزی خدا را نخور و هر چه می خواهی گناه کن .
دوم : از ولایت و حکومت خدا خارج شو و هر چه می خواهی گناه کن .
سوم : جایی را پیدا کن که خدا تو را نبیند و هر چه می خواهی گناه کن .
چهارم : وقتی عزرائیل برای گرفتن جان تو می آید، او را از خود دور کن و هر چه می خواهی گناه کن .
پنجم : وقتی مأمور و مالک جهنم می خواهد تو را در آتش بیندازد، در آتش نرو و هر چه می خواهی گناه کن .
یک نوشته ی زیبا برای سردار عشق حسین
جمله یاخواسته ای که وقتی جلوی ضریح نورانیش قرار میگیری
امیدوارم به خواستت برسی واجرتم باخود آقاامام حسین
بسم الله...
از به دنیا آمدن امام حسین(ع) هفت روز گذشته بود که اسماء دوباره بردش پیش حضرت محمد (ص).پدربزرگ برای نوزاد گوسفند
قربانی کرد و هم وزن موهای سرش نقره صدقه داد.اسماء باز هم گریه حضرت محمد(ص) را دید این بار طاقت نیاورد. نتوانست
نپرسد.پرسید: این گریه برای چیست؟ هم امروز و هم روز تولد؟گفت :
گریه میکنم برای نوهام.روزی میآید که یک عده ستمکار از بنیامیه او را میکشند...
.. ـــــ . ــــــــــــ . ــــــــــــ . ـــــــ . ـــــــ . ـــــــ . ـــــــ . ـــــــــ ..
اسماء نوزاد را پیچیده بود توی یک پارچه سفید.حضرت محمد(ص) نوزاد را از او گرفت.در گوش راستش اذان گفت و در گوش چپش
اقامه.اسمش را گذاشت شبیر... شبیر به عربی میشود حسین.نوزاد، پسر کوچک علی بود و علی برای محمد، مثل هارون بود
برای موسی.شبیر پسر کوچک هارون بود ...
منبع : هیئت کربلا
سایت:www.farhangnews.ir
أیما اثنَین جَرى بینهما کلام فطلب أحدهما رضَـى الاخر کانَ سابقة الىَ الجنّة
هر یک از دو نفـرى که میان آنها نزاعى واقع شود و یکـى از آن دو رضایت دیگرى را بجـویـد ، سبقت گیـرنـده اهل بهشت خـواهـد بــود.
(کشف الغمة فی معرفة الائمه ج 2،ص 33)
لاتـَرفع حــاجَتَک إلاّ إلـى أحـَدٍ ثَلاثة: إلـى ذِى دیـنٍ، اَو مُــرُوّة اَو حَسَب
جز به یکى از سه نفر حاجت مبر: به دیندار، یا صاحب مروت، یا کسى که اصالت خانوادگى داشته باشد.
(تحف العقول ، ص 247)
اَلبُکاءُ مِن خَشیةِ اللهِ نَجآةٌ مِنَ النّارِ
گریه از ترس خدا سبب نجات از آتش جهنّم است
(جامع الاخبار ص97)
عزت در بدست آوردن دنیا نیست ؛
در از دست دادن و فدا کردن همه ی دنیاست ،
برای او و برای رضای او ...
آری حماسه ی او ثابت کرد:
عزت در بدست آوردن دنیا نیست ...
سه مرحله شهادت حسین ( ع ) . مکتب حسینی الهام دهنده مصلحین است ،
مکتب گناهکار سازی نیست
امام حسین سه مرحله شهادت دارد :
1.شهادت تن به دست یزیدیان ،
2.شهادت شهرت و سمعه و نام نیک به دست بعدیها بالاخص متوکل عباسی ،
3. شهادت هدف به دست اهل منبر .
سومی بزرگترین مرحله شهادت است و جملهای که زینب به یزید فرمود
: « کد کیدک و اسع سعیک »[ ترجمه : هر حیلهای داری بکار بر ، و هر کوششی توانی بکار گیر ]
شامل هر سه دسته میشود .
منبع:کتاب حماسه حسینی ،جلد(3)
اثر:استاد متفکرشهید مطهری
آن زمان که برای بردن من می شکافی صف قیامت را
اهل محشر به غبطه می گویند خوش به حالت نوشته نامت را
رو به سویم می آیی و آرام ،می شود کم ،خروش و همهمه ها
چشم می بندم و قدم به قدم ،می شمارم صدای گامت را
جهت مطالعه به ادامه مطلب مراجعه شود
الف هجر و اعراض، به شرطی که اثر مثبت داشته باشد.
ب زبانی. پند، نصیحت و ارشاد، چون گاه به خاطر جهل و نادانی و تبلیغات نادرست مرتکب منکری می شود و نیاز به راهنما و مربی برای آگاه سازی دارد.
ج مرحله عمل. البته عمل ها هم مختلف است. علی علیه السلام در مورد پیامبر می فرمایند: طبیبٌ دَوّارٌ بطبّه قد احکم مراهمه و احمی مواسمه.
منبع:سایتmortezamotahari.com
در نهضت حسینی عوامل متعددی دخالت داشته و همین امر سبب شده که از نظر تفسیری و پی بردن به ماهیت آن بسیار پیچیده باشد. عوامل مؤثر در نهضت حسینی را می توان این چند عامل دانست:
الف بیعت خواستن یزید از امام حسین علیه السلام و امتناع ایشان از بیعت.
بیعت با یزید که مظهر هر فسادی بود دو مفسده داشت:
1 تثبیت خلافت موروثی در خاندان اموی؛ یعنی خلافت فرد مطرح نبود، بلکه خلافت موروثی مطرح بود؛ زیرا معاویه بر این بود که یزید خلیفه شود.
2 شخصیت خاص یزید که آن زمان را از هر زمان دیگر متمایز می کرد. و آن اینکه او نه تنها فاجر و فاسق بود، بلکه برخلاف خلفای اموی شئون و مصالح اسلامی را در ظاهر هم رعایت نمی کرد؛ مثلاً علنا شراب می خورد و... که امام حسین علیه السلام می فرماید در صورت بیعت: «و علی الاسلام السّلام اذ قد بلیت الامة براعٍ مثل یزید». بیعت نکردن یعنی در مقابل این حکومت تعهدی ندارم و بیعت نکردن امام خطری برای حکومت بود. وظیفه امام در اینجا بیعت نکردن است و تسلیم تهدید نشدن، و لو کشته شود، ولی نه بگوید. یزید در نامه خصوصی می نویسد: «خذا الحسین بالبیعة اَخْذا شدیدا»، ولی امام حسین علیه السلام می فرماید: «لا واللّه لا اعطیکم بیدی اعطاء الذلیل و لا افرّ فرار العبید».
منبع:سایت/mortezamotahari.com
تمام فاجعه کربلا برای اینکه امام رآی خودرا نفروخت
ازقبل از مردن معاویه وهمچنین بعد از مردن او دردوره ی یزید چه دروقتی که امام درمدینه بود وچه درمکه وچه دربین راه وچه درکربلا آنها از امام فقط یک امتیاز میخواستندواگر آن یک امتیاز را امام به آنها می داد نه تنها کاری به کارش نداشتند اِنعام ها هم می کردند وامام هم همه ی آن تحمل رنج ها را کرد وتن به شهادت خود وکسانش داد که همان یک امتیاز را ندهد آن یک امتیاز،فروختن رآی وعقیده بود .درآن زمان صندوق وانتخاباتی نبود ،بیعت بود.بیعت آن روز رآی دادن امروز بود .پس امام اگر یک رآیغیروجدانی وغیرمشروع می داد،شهید نمی شد.شهید شد که رآی وعقیده ی خودش رانفروخته باشد.
منبع:کتاب حماسه حسینی جلد(2)یادداشتها
اثر:استاد مطهری شهید متفکر
چه کسى براى حسینم گریه مى کند؟؟؟
هنگامى که پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم شهادت حسین علیه السلام و سایر مصیبت هاى او را به دختر خود، خبر داد؛ فاطمه علیهاالسلام سخت گریه نمود و عرض کرد:- پدر جان! این گرفتارى چه زمانى رخ مى دهد؟رسول خدا فرمود:- زمانى که من و تو و على در دنیا نباشیم.آن گاه گریه فاطمه شدیدتر شد. عرض کرد:- چه کسى بر حسینم گریه مى کند، و به عزادارى او قیام مى نماید؟پیامبر فرمود:- فاطمه! زنان امتم بر زنان اهل بیتم، و مردان بر مردان گریه مى کنند و در هر سال، عزادارى او را تجدید مى کنند. روز قیامت که فرا رسد، تو براى زنان شفاعت مى کنى و من براى مردان، و هر که بر گرفتارى حسین گریه کند، دست او را مى گیریم و داخل بهشت مى کنیم. فاطمه جان! تمام دیده ها روز قیامت گریان است، مگر چشمى که بر مصیبت حسین گریه کند! آن چشم براى رسیدن به نعمت هاى بهشت خندان است!
بحارالانوارجلد۱
منبع:mojezeha2.blogfa.com
چهار نفرینى که درروزعاشورا مـستجاب شد
مردى که دو پا و دو دست او قطع شده بود و هر دو چشمش نیز کور بود، فریاد مى زد:- خدایا مرا از آتش نجات بده!به او گفتند:- از
براى تو مجازاتى باقى نمانده، باز مى گویى خدایا مرا از آتش نجات بده؟گفت:- من در کربلا با افرادى بودم، که امام حسین (ع) کشتند،
وقتى امام شهید شد، مردم لباسهاى او را به تاراج بردند، شلوار و بند شلوار گران قیمتى در تن آن حضرت دیدم،
بحارالانوارجلد1
منبع:mojezeha2.blogfa.com
صدشـکر خـدارا که عزادار حسیـنیم
دائـم به فغـان هستیم ودرشیـون وشینیم
آواره میـان دوحـرم مـانـده ایـم آخـر
مـاعـاشق ودیـوانه ی بین الحـرمینیم
دلم میخواهد بنویسم اشک بریزم آنچه درون این دل نهفته است را بیرون بریزم
دلم میخواهد باقلم گوشه ای از عظمت آن روز را با اندک واژه ها بیان کنم
بنوسم ازسیل اشک ها بر گونه ی کبودکودکان بی رمق دامن سوخته
وپیکر های لاله گون باخارنیزه ها فتاده بر اقلیم کربلا
از ترک های لب عطشان مظلومان کربلا
وخیمه هایی که درآتش خشم کوفیان شعله می تازند
بگویم ز فرات خجل از روی حسین وشرمسار سقّای کربلا
ازمهربان پرستار دشت نینواویتیمی آوارگان کربلا
چه سخت است ترسیم پاره ای زکرب بلا
هرچند بگویم داغ آن روز را نمیتوان بر زبان جاری ساخت واز نوشتن باز می ایستم
کلمات یاری دل سوزان من را ندارند.
از بزرگی پرسیدند:
زندگی چند بخش است؟
گفت دوبخش است
کودکی وپیری
گفتند:پس جوانی چه میشود؟
گفت:فدای حســــین(ع)
حسین بن على علیه السلام نزدیک غروب تاسوعا و پس از آنکه از طرف دشمن مهلت داده شد "و یا پس از نماز مغرب "در میان افراد بنى هاشم و یاران خویش قرار گرفته این خطابه را ایراد نمود:
خدا را به بهترین وجه ستایش کرده و در شدائد و آسایش و رنج و رفاه مقابل نعمتهایش سپاسگزارم . خدایا! تو را مى ستایم که بر ما خاندان ، با نبوت ، کرامت بخشیدى و قرآن را به ما آموختى و به دین و آیین مان آشنا ساختى و بر ما گوش "حق شنو"و چشم "حق بین " و قلب "روشن "عطا فرموده اى و از گروه مشرک و خدانشناس قرار ندادى .
سفارش امام صادق بر خواندن زیارت عاشورا
امام صادق علیه السلام به صفوانمى فرمایند:
زیارت عاشورا را بخوان و از آن مواظبت کن ، به درستى که من چند چیز را براى خواننده آن تضمین مى کنم .
-1زیارتش قبول شود.
-2سعى و کوشش اومشکور باشد.
-3حاجات او هر چه باشد از طرف خداوند بزرگ برآورده شود و ناامید از درگاه خدا برنگردد....
بعد فرمود: اى صفوان ! هرگاه حاجتى براى تو به سوى خداوند متعال روى داد. پس به وسیله این زیارت به سوى آن حضرت توجه کن از هر جا و مکانى کههستى و این دعا را بخوان و حاجتت را از پروردگار خود بخواه که برآورده مى شود و خداوند وعده خود را خلاف نخواهد کرد.
آرى ، هر کس حاجت بزرگى داشته باشد حوایج وخواسته هایش با چهل روز خواندن زیارت عاشورا برآورده مى شود. تجربه گواه هر عارف وعامى است که ما در این جا نمونه هایى از حکایات را خواهیم آورد.